نتایج جستجوی عبارت «محمد جعفر زردشت دبستان حضرت سجاد(ع) مدرسه شهید مفتح هنرستان شهید باهنر شلمچه گلزار شهدا ۱۳۴۸/۱۱/۲ ۱۳۶۷/۳/۴» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -بی تو و با تو
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
آنقدر از اشک خود سوزم بسی پروانه‌ها تا بدست آرم در این غوغای بد مستان نوا شاهد هر شام من تنهائیم هست ای دریغ قسمت ما نیست بیمار بودن از جفا سوختم بی تو چه سازم با چنین اقبال پست نادمم بر زنده بودن رحم کن بر حال ما عمر را من خسته طی کردم به امید تو دوست وه چه سازم بی تو اکنون اندر این مردابها سیر جان چون می‌کنی یک لحظه اندیش ای دریغ قصه دیدار گفتن بهر هجران خورده‌ها...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -جهل
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
سخن بس است زساقی و گل و می ناب بیا تو تا که بجوئیم بس حقیقت‌ها زباغ و زاغ و خزان کم بگو در این وادی که هست قسمت مردم بسی جهالت‌ها حدیث پیر مغان گفته‌اند مردمان از قبل چه خوش بود که بگوئیم از مرارت‌ها مده تو داد سخن از گل و می و مطرب بگو تو از هدف و این همه ضلالت‌ها صنم، صنم زدن مطربان دگر کافیست زچیست یأس مردم محروم و این کسالت‌ها کنون که گویمت ای دوست کم نما سخنت زمست‌های آخر شب پرسی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -خدا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
سحر با ناله من همصدا گردید می نالید مرغ شب برای خاطر این تیره شبهایم که تنها در کنام خویشتن گهی آرام و گه مستی، پریشان حال می‌بودم ز درد و نا امیدیها که قلب خسته من را درون سینه می افشرد تنها سر بدامان خدا کردم برای دفع غم خود را رها کردم، ندا دادم الا ای قاضی الحاجات الا ای داور جمع پریشان حال کنون بنگر چنین درمانده و تنها به کنج آشیان، آواره بنشستم نگر منزلگه خوبان و کاخ سبز دژخیمان که تا عر شت خدا گسترده گردیده کنون بنگر مرا ای...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -می آیم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو ای غمگین خراب آباد تو ای بیزار از دنیای پست ما تو ای فرسوده دل از حرف تو ای نابرده گنج از عشق حلالت باد این مستی قبل از مرگ حلالت باد خون من که می‌نوشی بجام خویش نمی‌دانی که فردا من بسان تیشه خورشید نمی‌دانی که فردا من بسان آتش توفنده و مغرور نمی‌دانی بسان پتک آن مرد گران کاوه با قلبی زغم سرشار با عزمی گران چون سنگ چون کوهی عظیم از آهن تفتیده سرسخت می آیم....
شهدا سال 62 -یادداشت شهید عباس بذرافشان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد عباس بذرافشان »
ای اجتماعات! هنگامی‌که نفوذ ذلت‌زای بیگانگان و تبلیغات شیطانی آنان بر هستی معنوی و بنیاد دین‌داری شما رخنه می‌افکند، باید جوانان سالم شما که از سیمایشان فروغ ایمان می‌بارد، مردم را به حقایق اسلام و مسئولیت‌های بزرگ توجه دهند و حس غیرت دینی را در آنان زنده نگه‌دارند. ای اجتماعات! هنگامی‌که برای ما به مجلس سوگ می‌نشینید در پیشگاه خدای بزرگ مسئولید، تنها به یاد کردن روز عاشورا اکتفا کنید و شمشیر زدن و شهادتمان را شرح دهید، ما...
شهدا سال 63 -یادداشتهایی از شهید عباس مرادی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد عباس مرادي »
برای مادر: هر چه در کتاب‌های لغت گشتم کلمه‌ای پیدا نکردم که بتواند مقام و عزت تو را آن‌طوری که بایدوشاید در برداشته و بزرگی تو را برساند، بیابم؛ ازاین‌جهت، ترا همان مادر خطاب می‌کنم؛ زیرا این کلمه؛ جایگاه، منزلت و قدر تو را تا عرش خدای تعالی بالا می‌برد و به‌خوبی می‌تواند معرف وجود شخصیت تو باشد. تو آن گوهر یک‌دانه‌ای هستی که خداوند به افراد بشر می‌بخشد و زمان دیگری پس می‌گیرد. آنگاه‌که بخشید زمین و...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید ذبیح الله بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
بسم الله الرحمن الرحیم و لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده مپندارید؛ بلکه آنان زنده‌اند و در نزد خدایشان روزی می‌خورند. اکنون که این وصیتنامه را می‌نویسم، مهیا هستم تا به میهمانی خدا بروم و در جنگ و عملیات شرکت کنم. امید دارم که خداوند انشاءالله مرا با شهدای کربلا محشور گرداند. گرچه من برای رضای خدا و خشنودی آقا امام زمان(عج) به عملیات می‌روم. می‌روم تا انشاء...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -بودن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تو به هوای بودن، دل مرا شکستی دل غمین ما را، تو سینه دست بستی من که دگر نخواهم، در این جهان بمانم بس است زندگانی، بس است عمر و پستی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سوگند
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به غروب راستین به کویر خشک                                           به هر آنچه هست و نیست به هر آنچه بود و هست به هر آنچه پایمال قدرت است به هر آنچه آشنای رقت است به آهوان، به همه دشتها به نوای بادها به فرار خاطرات خوب به ستیغ کوهها، به صفای دره‌ها به امیدهای مرده در قلوب ما بخدا سوگند که برای آبیاری کویر که برای سبزی زمین خشک که برای زنده ماندن که برای خوب ماندن همه راهها باز است ما اگر بخود بجنبیم به طراوت نسیم...
شهدا سال 65 -خاطراتی از برادر شهید اکبر ربیعی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اکبر ربيعي »
در آخرین اعزام به جبهه، چون مدت ۲۲ روز از برگشتن او از جبهه نگذشته بود، از طرف خانواده از جبهه رفتن او ممانعت شد. به برادران گردان کمیل هم سفارش شده بود که از سوار کردن ایشان خودداری نمایند. ولی او به‌وسیله دوستانش به خارج از شهر نی‌ریز می‌رود تا در خارج از شهر سوار خودرو شود، ولی برادران گردان از بردن او به جبهه جلوگیری می‌کنند. بادلی شکسته و گریان و نالان به‌وسیله خودروهای عبوری خود...